» . |
پیغام مدیر : محمد رضا ابطحی مقدم
(((بسم الله الرحمن الرحیم )))
که را می جویی ؟
گاه از غم او ، دست زجان می شویی
گه قصه ی او به درد دل مـــــی گویی
ســـــرگشته چرا گرد جهان می پویی
کو از تو برون نیست ، که را می پویی
// مولوی //
بزرگان پهنایی
رویدادهای روستای پهنایی
تصاویر شهدای پهنـــــــایی
محصــــــولات کشـــــــاورزی پهنایی
پروژه ها و اقدامات انجام شده توسط دهیاری پهنایی
تصاویر اماکن عمومی روستای پهنایی
آمــــوزش و ترفــــندهای رایانه ای
مطالب سیاسی و فرهنــــگی
مطالب مــذهبی واســـلامی
مطالب هـــنری وعاشقانه
نکته های جالب از هرجا
مناسبت های مختلف
مطالب بهــداشتی
مطالب آموزشی
مطالب متفرقه
تصاویر دیدنی
مقاله ها
سخنان مقام معظم رهبـــــری
سخنان گهربارحضرت امام خمینی (ره)
برای جستجو در همین صفحه وبلاگ واژه کلیدی مورد نظرتان را وارد کنید :
بازدید امروز: 200 نفر
بازدید دیروز: 11 نفر
کل بازدید: 155050 نفر
پیام آ ور کربلا
عاشورا حادثه ای ساده و گذرا نبود، زیرا برای جاودانگی و حفاظت دین مبین اسلام پدید آمد و برای تحقق این رسالت باید عاشورا از یک حادثه به یک فرهنگ تبدیل می شد؛ فرهنگی که تا اعماق زندگی فردی و اجتماعی انسانها تا ابد نفوذ کند. حفظ و زنده نگهداشتن عاشورا بدین دلیل اهمیت داشت که اولاً عاشورا و عبرتهای آن به فراموشی سپرده نشود، ثانیاً این جریان عظیم، تحریف نگردد و ثالثاً به مردم یادآور شوند که در راه حفظ دین خدا باید از جان خود و خانواده گذشت. همان گونه که سیدالشهدا(ع)، جهت شرکت در جنگی که انتهای آن معلوم و مبرهن بود، خانواده خود را راهی نمود.
*********************
عزّت چه به عنوان خصلت فردی یا روحیة جمعی به معنای مقهور عوامل بیرونی نشدن، شکستناپذیری، صلابت نفس، کرامت و والایی روح انسانی و حفظ شخصیّت است. آنان که از عزّت برخوردارند، تن به پستی و دنائت نمیدهند، کارهای زشت و حقیر نمیکنند، و برای حفظ کرامت خود و دودمان خویش، گاهی جان میبازند. ستمپذیری و تحمّل سلطة باطل و سکوت در برابر تعدّی و زیر بار مِنّت دونان رفتن و تسلیم فرومایگان شدن و اطاعت از کافران و فاجران، همه و همه از ذلّت نفس و زبونی و حقارت روح سرچشمه میگیرد. خداوند عزیز است و عزّت را برای خود و پیامبر و صاحبان ایمان قرار داده است. در احادیث متعدّد، از ذلّت و خواری نکوهش شده و به یک مسلمان ومؤمن حق ندادهاند که خود را به پستی و فرومایگی و ذلّت بیفکند. به فرموده امام صادق ـ علیه السّلام ـ: «اِنَّ الله فَوَّضَ اِلَی المؤمنِ امرَهُ کلَّهُ و لم یُفَوِّضْ اِلیه انْ یکونَ ذلیلاً...» خداوند همة کارهای مؤمن را به خودش واگذاشته، ولی این که ذلیل باشد، به او واگذار نکرده. چرا که خدا فرموده است عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است. مؤمن عزیز است، نه ذلیل. مؤمن سرختتر از کوه است.
دودمان بنی امیه میخواستند ذلّت بیعت با خویش را بر «آل محمد» تحمیل کنند و به زور هم شده، آنان را وادار به گردن نهادن به فرمان یزید کنند و این چیزی نشدنی بود و «آلالله» زیر بار آن نرفتند، هر چند به قیمت شهادت و اسارت. وقتی والی مدینه، بیعت یزید را با امام حسین ـ علیه السّلام ـ مطرح کرد، حضرت با ذلیلانه شمردن آن، آن را نفی کرد و ضمن بر شمردن زشتیها و آلودگیهای یزید، فرمود: کسی همچون من، با شخصی چون او بیعت نمیکند! «فَمِثْلی لا یُبایِعُ مِثْلَهُ» در جای دیگر با ردّ پیشنهاد تسلیم شدن فرمود: «لا اُعْطیکُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیل» همچون ذلیلان دست بیعت با شما نخواهم داد.
صبح عاشورا در طلیعة نبرد، ضمن سخنانی فرمود: به خدا قسم آنچه از من میخواهند (تسلیم شدن) نخواهم پذیرفت، تا اینکه خدا را آغشته به خون خویش دیدار کنم. امام حسین ـ علیه السّلام ـ، مرگ با عزّت را بهتر از زندگی با ذلّت میدانست. این سخن اوست که: «مَوْتُ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» و همین مفهوم را در رجزخوانی خود روز عاشورا در میدان جنگ بر زبان میآورد که، «مرگ، بهتر از ننگ است»، «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُکُوبِ الْعارِ».
خاندان حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ نیز، عزّت آل الله را پس از عاشورا، هر چند در قالب اسارت، حفظ کردند و کمترین حرف یا عکسالعمل یا موضعگیری که نشان دهندة ذلت خواری آن دودمان باشد. از خود نشان ندادند.
خطبههای امام سجاد ـ علیه السّلام ـ و حضرت زینب (س) و... همه شاهدی بر عزّت آنان بود. حضرت زینب (س) به خوبی این رسالت را انجام داد و در کاروان اسرا، با سخنرانیهای قرای خویش در مجامع مختلف و افشای چهره حکومت وقت و پس از آن با برپایی مراسم مختلف عزاداری و گریه بر شهدای کربلا، تصویر این حادثه را در اذهان مردم ترسیم نمودند.
حضرت زینب (س) سخنان تحقیرآمیز ابن زیاد را در کوفه، با عزت و سربلندی پاسخی دندانشکن داد. و گستاخیهای یزید، در کاخ شام را نیز بیجواب نگذاشت و در خطبة بلیغی که در کاخ یزید خواند، او را به محاکمه کشید و با گفتن این سخن که «ای یزید، خیال کردهای با اسیر کردن ما و به این سوی و آن سوی کشیدنمان خفیف و خوار میشویم و تو کرامت و عزّت مییابی؟... به خدا سوگند، نه یاد ما محو میشود و وحی ما میمیرد و نه ننگ این جنایت از دامان تو زدوده خواهد شد...» به یزید و حکومت او فهماند که در ذلیلترین و رسواترین حالتند و جنایتهاشان از شُکُوه و عزّت و کرامت خاندان وحی نکاسته است.
سرکشی از بازماندگان شهیدان کربلا
زینب کبری (س) در دوران رهبری کاروان آزادگان سرافراز انقلاب عاشورا، از کربلا تا به کوفه و پس از آن تا شام و سپس تا مدینه از بازماندگان شهیدان کربلا سرپرستی و پرستاری و سرکشی می کرد و سنگ صبور آنان و پناهگاه کودکان و زنان بود و با تمام توان و نیروی خویش به آنان کمک می نمود و آنان را دلداری می داد و مشکلاتشان را برطرف می نمود و به سلامتی، پوشیدگی، رفع گرسنگی و تشنگی آنان توجه ویژه و تأکید داشت و سرانجام مبارزان و آزادگان همراه انقلاب حسینی را به وطن خویش بازگرداند. علاوه بر آنچه ذکر شد، در مدینه نیز بازماندگان و بستگان شهیدان کربلا را فراموش نکرد و غمخوار و مددکار و یاور آنان ماند.
زینب(س) هنگامی که از کربلا به مدینه بازگشت، به ملاقات و دیدار ام البنین، مادر چهار شهید بزرگوار کربلا، عباس، جعفر، عبدا... و عثمان شتافت و پس از آن هم تا زنده بود همواره روزهای عید نیز از وی دیدار می کرد.
مطلب مهم و قابل توجهی که از مجموع مطالب ذکر شده به دست می آید این است که حضرت زینب(س) به خاطر پرورش یافتن در خاندان وحی و آگاهی از قدر و منزلت شهید و شهادت و همچنین جایگاه و ارزش شهادت طلبی، همراه امام حسین(ع) به سفر رفت و حتی فرزندان خود را به میدان نبرد فرستاد تا اینکه به شهادت رسیدند.
..: آخرین ارسال ها :..
مناسبتها : برگزاری راهپیمایی 22 بهمن 1391در پهنایی
مناسبتها : رزمایش گردانهای واکنش سریع بیت المقدس - پایگاه مقاومت
[عناوین آرشیوشده]
کپی برداری از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز میباشد .
All Rights Reserved 2005-2006 © by
RostayPahnaey.parsiblog.com
This Template Designed By Mohammad Bagheri | power ByParsiBlog
wwWw.Theam.TK -
wWw.TMPfa.TK -
wWw.MyBaran.TK
لینک ثابتنظرات شما ()